نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
خوش آمدید


نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

 پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

 کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

 خوابِ خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

 درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد

 آتش شوق در این جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد ؟

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

 چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت ؟

 بوَد آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند ؟

 آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

 سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت ؟ که دوش

 عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





یک شنبه 1 آذر 1394برچسب:, :: 15:30 ::  نويسنده : nashenas

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان adabi و آدرس shamekhamoosh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 85
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 85
بازدید ماه : 389
بازدید کل : 130197
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1